ما وصال تو به زاری و دعا می طلبیم


دردمندیم و ز لعل تو دوا می طلبیم

همچو حجاج به احرام درت بسته میان


کعبه ی کوی تو از راه صفا می طلبیم

هر کسی از پی مقصود خود اندر طلبی است


حاصل آنست که ما از تو ترا می طلبیم

دیده هر سو نگران و تو به خلوتگه دل


تو کجایی و ترا ما به کجا می طلبیم

در نسیمی که ز زلف تو دمد موجودست


آنچه از رایحه ی باد صبا می طلبیم

نفحه ی مشک خطا در شکن طره ی تست


ما ز چین سر زلفت به خطا می طلبیم

غرض ابن حسام از رخ زیبای تو چیست


غالب آنست که ما صنع خدا می طلبیم